دیتیلینگ خودرو؛ این دختر جوانِ اهل قزوین همه را متعجب کرد
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۱۶۹۵۶
آزاده رضایی از معدود زنانی است که شغل انتخابیاش به گمان دیگران، مردانه است و این جمله را هم بسیار شنیده که «تو به درد این کار نمیخوری! اصلا چرا این شغل را انتخاب کردی؟»، اما او همزمان با شروع کرونا بیشتر روی این ایده وقت گذاشت، ماههای اول، گاهی به پارکینگ یکی از آشنایان میرفت و همانجا بدون دریافت پول، در شستوشوی ماشینها کمک میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او از ریشههای علاقه به این حرفه و انگیزههای انتخاب آن و برخورد خانواده، اطرافیان و مشکلات و نحوه ورودش به این رشته صحبت کرد. گفتگوی روزنامه «اعتماد» با دختری که با وجود مخالفتها کار دیتیلینگ خودرو را انتخاب کرد را بخوانید.
اول از همه کمی درباره شغلیکهبا آن سروکارداری بگو، دیتیلینگ یعنی چه؟
دیتیلینگ خودرو به صورت تخصصی، شامل ریز جزییات، صفرشویی ماشین، احیای تمام قطعات ماشین از رینگها و شیشهها گرفته تا سرامیک بدنه است و همه جزییات آن را در بر میگیرد و البته احیای بدنه و سرامیک آن، کاربردیتر است. خواهان زیادی هم دارد و خودم هم عاشق احیا و سرامیک بدنه ماشین هستم.
البته که دیتیلینگ کاری تزییناتی است که ذوق و سلیقه هم در آن نقش دارد و اینکه یک زن آن را دست بگیرد زیاد هم دور از انتظار نیست، ولی از این جهت که سر و کار فرد با ماشین است، بیشتر مردانه به نظر میرسد. بهطور کلی این علاقه به ماشین و کاری که تقریبا مردانه است یا حداقل اینطور به نظر میرسد از کجا در وجود شما جا گرفت؟
از بچگی به ماشین و رانندگی علاقه داشتم؛ یعنی عشق ماشین بودم. مسافرتهای ما هم بیشتر با ماشین بود و همیشه پدر رانندگی میکرد. از وقتی هم که به دنیا آمدم پدرم ماشین داشت و به قول معروف با آن زندگی کردیم. همیشه جلوی چشمم در حیاط خانه یا پارکینگ بود. بزرگتر که شدم دوست داشتم با ماشین رفت و آمد کنم، به آن برسم و همیشه شیک و تمیز باشد. پدر من کشاورز است و زمین و باغ دارد و از همان زمانی که من کودک بودم، جز ماشین سواری، یک تراکتور هم داشت و ما را سوار تراکتور میکرد و این خیلی حس خوبی داشت. ما همیشه برای کمک یا تفریح سر زمین و باغ میرفتیم بنابراین من هم به نوعی با شغل مردانه بزرگ شدم تا در مقطع تحصیلی که با اصرار مادرم، معماری را انتخاب کردم. همیشه میگفت باید مهندس شوی، ولی من به هنر علاقه داشتم و، چون هنر و معماری به هم ارتباط داشت، وارد معماری شدم. البته در رشته معماری و دیزاین داخلی، مدتی هم کار کردم، موفق هم بودم، ولی این کار از یکی دو سال قبل از کرونا بازدهی نداشت تا زمانی که کرونا شیوع پیدا کرد. آن زمان، جرقهای در ذهن من ایجاد شد و وارد این شغل شدم.
خودم خواستم و از شستوشوی ماشین هم شروع کردم. یک روز به نمایندگی تویوتا و لکسوز رفتم. آنجا یک مسوول پذیرش خانم داشت و بقیه افراد از مکانیک تا برق کار و صافکار و ...، آقا بودند. همانجا صحبت کردم و گفتم این کارها را بلد هستم. آموزشهای کار دیتیلینگ (صفرشویی، موتورشویی و ...) را در اینستا و یوتیوب به صورت مجازی دیده بودم، چون در کل هم همیشه اگر چیزی میدیدم سریع یاد میگرفتم. وقتی هم که ماشین خودم را کارواش میبردم، میایستادم و نگاه میکردم. بعد از اینکه آموزشهایش را دیدم، مدتی هم با ماشین خودم در حیاط، کلنجار رفتم و کم کم برخی از وسایل جزیی کار برای ماشین خود را خریدم تا سال ۹۷ که به نمایندگی رفتم و مدیر آنجا هم استقبال کرد. گفتم من کار را بلد هستم و اصلا هم خودم را آدمی تازهوارد، نشان نمیدادم. او هم فکر کرد حرفهای هستم در صورتیکه در قدمهای اول بودم، ولی از اعتمادی که به من کرد، پشیمان نشد. من در کنار استادکار نقاش بیشتر کار پولیشکاری و احیای رنگ حرفهایتر را یاد گرفتم. شروع کار و تمرین و تکرارها هم روی ماشینهای ایرانی نبود و با پرادو، لندکروز، لکسوس، راوفور، هیوندا، سانتافه و توسان کار را آغاز کردم و این برای من خیلی خوب بود.
نوع برخورد من با این موضوع، به زمانی برمیگشت که در رشته و کار معماری با آقایان به عنوان بنا، مهندس یا کارگر معمولی سر و کار داشتم و اعتماد به نفسم بالا رفته بود که در هر کاری وارد شوم، میتوانم از پس آن بر بیایم و فقط کافی است که خودم را خوب نشان دهم. خیلی آرام شروع کردم و اگرچه میترسیدم، اما ترسم را بروز نمیدادم. دستگاه پولیش را که دستم میگرفتم، آرام و با دور پایین کار میکردم که اشتباهی نکنم، چون در این کار، ماشینها گران و میلیاردی است و اگر کار خراب شود باید خسارت سنگینی بدهید. شاید کارم زمان بیشتری طول میکشید و ماشینی که قرار بود دو روزه تمام شود، چهار یا سه روزه تمام میشد، ولی در نهایت بینقص بود، کارفرما ایراد نمیگرفت و استاد کارم هم راضی میشد. این را هم بگویم که من فقط کارم مردانه است، اما ظاهر و تمام خصوصیات رفتاریام زنانه است چرا که معتقدم آدم نباید به خاطر شغل از ظرافت خود خارج شود.
دستگاههایی که برای دیتیلینگ با آن کار میکنید سنگین است و مثلا نیاز به زور بازوی زیادی دارد؟
زیاد سنگین نیست؛ شاید دو سه کیلو باشد، ولی چون در بازه زمانی طولانی مدت، در دستت روشن است و حالات چرخشی و ویبره دارد، آدم را خسته میکند مخصوصا کسی که روزهای اول کارش است و صبح تا شب هم کار کند. اصلا اینطور نیست که یک ساعت کار کنید و تمام شود و معمولا کار احیای رنگ یک ماشین دو روز کاری زمان میبرد.
گفتید همان ابتدا و قبل از اینکه به نمایندگی بروید، از شستوشوی ماشین آغاز کردید. یعنی در کارواش بودید؟
در کارواش نبودم، ولی هر از گاهی به پارکینگ یکی از دوستان نزدیک خانوادگی میرفتم، نگاه میکردم و کمک میکردم و هیچ پولی هم دریافت نمیکردم. این باعث شد بیشتر به این شغل کشیده شوم و هیچوقت هم آن را بد نمیدانستم.
نحوه برخورد مشتری با شما به عنوان زنی که در پارکینگ، شستوشوی خودرو انجام میدهد، چگونه بود؟ مثلا خاطره خوب یا بدی از نخستین برخوردها دارید؟
مردم خیلی استقبال خوبی داشتند. از همان موقع، دنیای مجازی را هم دوست داشتم و از آنجاییکه در دوران کرونا تقریبا همه فعالیتهای حضوری قطع شد به صورت آنلاین هم کار میکردم. خاطره بدی از آن زمان ندارم. اینستاگرام برایم جذابتر شده بود و حتی در نور کم از خودم عکس و فیلم میگرفتم و در صفحه منتشر میکردم؛ مشتری هم خیلی استقبال میکرد. در قزوین تنها زنی بودم که وارد این کار شده بودم. اکثر کسانی که به نمایندگی میآمدند دکتر، مهندس بودند و ماشینهایشان خوب بود. نخستینبار که آنجا کار دست گرفتم، پزشکی راوفور مشکیاش را برای صفرشویی آورده بود. وقتی آمده بود ماشین را تحویل بگیرد، در پایان داشتم لاستیکهای ماشین را واکس میزدم، وقتی این صحنه را دید از من خواهش کرد این کار را انجام ندهم. گفتم این کار من است و این کار را دوست دارم. شما فکر میکنید کار ماشین شما را چه کسی انجام داده است؟
همه آن را من انجام دادهام. مشتریها در این شرایط وقتی من را میدیدند انعام خوبی میدادند مثلا در سال ۹۸ حدود ۵۰۰ تا یک تومن انعام داده میشد. نخستین ماشینی هم که در نمایشگاه مشغول کار روی آن شدم، اسپورتیج نیو فیس بود که آخرین ورژنی که از آن در ایران وجود دارد ۲۰۱۸ است. صاحب این ماشین که جواهرفروشی هم داشت، وقتی من را در حال سرامیک کردن ماشینش دید، گفت: این خانم کار را انجام میدهد؟ گفتند: بله. گفت: بلد است؟ میتواند؟ گفتند: میبینید که در حال انجام کار است. در نهایت، کار زیر ذرهبین این آقا رفت و البته به قدری مورد پسند بود که چند تن از دوستانش را هم معرفی کرد. بهطور کلی الان برخوردها خیلی بهتر شده است. من در آنجا فقط تجربه کسب کردم و کار یاد گرفتم. قشر در ارتباط با این کار، قشر مرفهی بودند و پول خوبی هم بابت آن پرداخت میکردند و حتی وقتی من را از نزدیک میدیدند، پول بیشتری پرداخت میکردند، ولی به خودم نمیرسید.
و چه شد که تصمیم گرفتید کسب و کار خود را در این زمینه راه بیندازید؟
در نمایندگی حدود ۵ تا ۶ ماه کار کردم تا دستم راه افتاد و تجربه کسب کردم. در آنجا حقوق خوبی دریافت نمیکردم، بیشتر برای تجربه کاری رفته بودم و فقط پول بنزینم از آن طریق تامین میشد. بعد دیدم میتوانم از عهده کار بر بیایم، تصمیم گرفتم کار خودم را شروع کنم اگر چه با کش و قوسهای زیادی روبرو شدم، اما کار کردن به آن صورت دیگر به صرف من نبود، چون زمان طولانی سر کار بودم و دستمزد بسیار پایینی داشتم. پیش از سال ۱۴۰۰ نخستین مغازه شراکتی خود را به راه انداختم؛ سه ماه اول خیلی سخت گذشت و حتی ماه سوم اجاره مغازه را قرض گرفتیم. مخارج مغازه خیلی بالا بود و هر چه سرمایه داشتیم را گذاشته بودیم برای خرید، اما از ماه سوم به بعد، رشد طور دیگری اتفاق افتاد و آن قدم توفانی برداشته شد. نیروهای کار ما زیاد شد و آیتمهای دیگری را هم اضافه کردیم و یکسال بعد هم توانستیم مغازه را بزرگتر کنیم. از حدود یکسال و نیم پیش هم با مجوز رسمی کار میکنم.
حتما کار به این راحتی نبوده و مشکلاتی هم داشتید.
وقتی نخستین مغازه را گرفتیم برای مجوز رسمی اقدام کردم، ولی خیلی من را اذیت کردند. در اتحادیه میگفتند، خانم هستی و از عهده این کار بر نمیآیی. هنوز در قزوین شغل من در اتحادیه صافکار و نقاشها به عنوان شغل تعریف نمیشود و من برای دریافت مجوز باید از طریق اتحادیه مکانیکها اقدام میکردم. آنها جواز قطعهشویی و موتورشویی به من دادند در صورتیکه باید در اتحادیه صافکار نقاشها به عنوان دیتیلینگ به من مجوز داده میشد. این شغل اصلا ربطی به کار فنی ماشین ندارد، ولی به هر حال وقتی در اتحادیه مکانیکها مراجعه کردم پس از ۷ تا ۸ ماه رفت و آمد و التماس و درخواست برای اعزام کارشناس به محل کارم برای اثبات اینکه در حال کار هستم، گفتند برای کارشناس پول واریز کن. سرانجام کارشناس آمد، ولی ۸ ماه زمان برد تا جواز را دریافت کنم.
معمولا این پروسه برای آقایان چقدر زمان میبرد؟
حدود یک تا دو ماه.
در مخالفت با کار شما دقیقا چه میگفتند؟
عین جملهشان این بود: این شغل مردانه است و چرا داخل این شغل آمدهای؟ تو را چه به شغل مردانه. یکی از آقایان هم گفت؛ اصلا از پس این کار برمیآیی؟ مخصوصا اینکه من همیشه لباس هایم خیلی تمیز بود وقتی وارد کار میشدم با لباس کار نبودم. به من میگفتند: هیچ حمایتی از تو نمیکنیم. باید مغازهات را جمع کنی و اگر جمع نکنی خودمان آن را پلمب میکنیم، چون بدون جواز کار میکنی. بهار امسال بعد از دریافت مجوز به اتحادیه رفتم و آنجا متوجه شدم که برای کار پولیش و احیای رنگ، کارشناس میخواهد. خانمی از کارمندهای اداری، آنجا بود. به او گفتم، میتوانم کاندیدا شوم. گفت چرا که نه، ولی پیگیر شدم و دیدم اینها خانم قبول نمیکنند. وقتی به رییس اتحادیه گفتم خندید. گفتم چرا میخندید؟ من اولین خانمی هستم که در استان وارد این کار شدم و به جرات میگویم کارم از خیلی از آقایان در این کار، بینقصتر است.
گفت: حالا ببینیم چه میشود، اطلاع میدهیم، ولی اطلاع هم ندادند. به هر حال میدانند اگر یک خانم که دقت زیادی هم دارد، وارد این کار شود حتما میخواهد به آنها بگوید این کار را بکن یا این کار را نکن و آقایان هم از اینکه بخواهند از خانمی دستور بگیرند، فراری هستند. تمرکزم را گذاشتم روی کار خودم و وارد آموزش شدم و مرحله به مرحله دیتیلینگ را صفر تا صد روی ماشینهایمان اجرا کردم. آموزشها را آپلود کردیم و فروش آغاز شد. خیلیها گفتند داری کار را خراب میکنی، اما چون خودم کار را با فیلم یاد گرفته بودم این نیاز را حس میکردم بنابراین این کار را با تمام نگاههای منفی ادامه دادم. تا به حال حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر در دورههای من شرکت کردند و برای دورههای حضوری هم از سراسر ایران حتی از بوشهر هنرجو داشتم. البته بیشتر هنرجویان آقا هستند و حدود ۵- ۴ نفر خانم به صورت غیر حضوری شرکت کردند.
یک نفر برای شروع این کار به چه میزان سرمایهای نیاز دارد؟
برای شروع حتما نیاز نیست عالی بود باید شروع کنید تا عالی شوید. اگر سرمایه دارید بهترین وسایل را بخرید، اما اگر ندارید فقط شروع کنید؛ حتی با ۲۵ میلیون تومان هم میشود برای شروع وسیله خرید. اگر این را هم ندارید با ده تا ۱۲ تومان دو تا دستگاه بخرید، بعد که مشتری بیعانه میدهد لوازم مصرفی را با آن بخرید. کسی که از صفر کاری را شروع کرده باشد همه اینها را درک میکند. در آمد این کار در بد بینانهترین حالت ممکن ۳۰ میلیون تومان است.
در حال حاضر شما در این زمینه کارفرما هم هستید. برخورد کارکنان مرد نسبت به شما چگونه است؟
بعضی از بچههای خودمان به شوخی میگویند و میخندند. الان هم، چون نیرو گرفتیم، تمرکزم را روی آموزش و آوردن آیتمهای جدید گذاشتم و کار فیزیکی زیادی انجام نمیدهم. در کار من را خانم مهندس صدا میکنند و میگویند شما که زیاد کار نمیکنید، ولی از همه ما که بیشتر کار میکنیم، درآمد بیشتری دارید. من هم در برابر حرفهایشان میخندم و میگویم: این دوره را من هم گذراندهام، ولی خوب است که فکر کنید در این مسیر نمانید. متاسفانه در ۹۰ درصد رشتههای شغلی همین است که وقتی افراد وارد مسیر میشوند، به همان درآمد ماهانه قانع هستند، ولی خیلی کم پیش میآید که طرف بگوید: در این مسیر که وارد شدم، الان باید کجا بروم و مسیر بعدی من چیست؟ این باعث میشود که در کار فرد، تغییر ایجاد شود و درآمد او بیشتر شود در حالی که کار فیزیکی او کمتر است.
برگردیم به کودکی شما. مدرسه و دبیرستان چگونه گذشت؟
من فنی حرفهای درس خواندم و مستقیم وارد معماری شدم. همیشه در قسمت ماکتسازی بینقص بودم و در مسابقه ماکتسازی رتبه دوم استانی را آوردم. بعد هم که وارد دانشگاه شدم همه ماکتهای درسی را خودم میساختم. این را از این جهت میگویم، چون اغلب بچهها این کار را خودشان انجام نمیدادند، ولی من، چون به کار هنری علاقه داشتم در دوران دانشگاه و حتی دو سال بعد از آن حتی پروژههای دانشجویی انجام میدادم. سال ۸۸ وارد دانشگاه شدم و ۹۲ هم درسم تمام شد.
بیشتر میخواهم بدانم مصمم بودن و اینکه به هر حال با سختیها کنار آمدید و کاری را شروع کردید که دیگران شما را از آن نهی میکردند، از کجا به وجود آمد؟
مخصوصا وقتی یک آقا به من بگوید که نمیتوانی این کار را انجام دهی برای انجام آن مصمم میشوم و آن کار را انجام میدهم. همان زمانی که وارد دانشگاه و رشته معماری شدم، بچههای فامیل میگفتند: هیچی نمیشوی. در فامیل اولین زنی بودم که وارد دانشگاه شدم. معماری هم خرج بالایی دارد بنابراین به خانوادهام میگفتند: الکی برای او هزینه میکنید. آخر باید شوهر کند و بچهداری کند. در جوابشان هیچچیزی نمیگفتم. خودخوری میکردم، نگاه میکردم و به خودم قول دادم، یک روزی همه از من بگویند و آن روز رسید. همین چند هفته پیش یکی از بچههای فامیل گفت: تو باعث افتخار فامیل هستی. فکر کنید، کسی که در جمع فامیل میگفت تو هیچی نمیشوی و آخرش میخواهی بچه را عوض کنی چنین جملهای گفت. این اولین جملهای بود که بعد از سالها در فامیل شنیدم و چشمانم برق زد. یکی از همکاران که همسایهاش بود به او گفته خانمی در اینجا وارد شغل ما شده است که دارد همه را رنده میکند. فامیل ما هم در جواب گفته بود؛ اگر در قزوین است و خانم است حتما از اقوام ما است. من وقتی این کار را شروع کردم و اینستاگرامم را راه انداختم کل فامیل را بلاک کردم، اما آن شب رسیدم خانه و همه را آنبلاک کردم. مادرم هم مخالف ورود من به این کار بود و میگفت: این همه هزینه کردیم و تو وقت گذاشتی و مهندسی خواندی، ولی دست آخر میخواهی «ماشینشور شوی.» نمیگذاشتم واکنشهای منفی دیگران در روحیهام اثر بگذارد.
با سختی زیادی به نمایندگی میرفتم و روزی نبود که از سر کار به خانه بیایم و دعوا نداشته باشیم. هر روز در خانهمان بحث بود و امکان نداشت روزی، بحثی سر موضوع کاری و این انتخاب من نباشد، چون آن زمان پول خوبی هم دریافت نمیکردم بنابراین مخالفتها بیشتر بود. وقتی صفحهام در اینستاگرام رشد کرد، میخواستم فشار روحیام بیشتر نشود و تمرکزم را از دست ندهم و به همین دلیل حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از فامیل را بلاک کردم. خانه ما که میآمدند همه حرفشان این بود او که معماری خوانده است چرا یک دفعه وارد این شغل شد؟ حدود یکسال، هر کسی به خانه ما میآمد از اتاق بیرون نمیآمدم و میگفتم بگویید: خانه نیستم، چون از حرفهایشان خوشم نمیآمد و خیلی انرژی منفی بودند. زمانی که پستهای من به اکسپلور رفت فامیل، ویدیوهایم را دیده بودند.
الان چه فکری برای آینده دارید؟
فقط هدفگذاری میکنم و مسیر برایم مهیا شده است و چالشهایم دیگر، چالشهای پیش پا افتاده نیست. همیشه به نیروهایم میگویم ما با جان مردم سر و کار داریم. آن موقع هم که در کار ساختمان بودم، میگفتم ما وارد کاری شدیم که نه فقط با سرمایه آدمها که با جان آدمها کار داریم پس باید جایی را بسازیم که کار آن از نظر زیبایی و استقامت درست باشد. وارد کار ماشین هم که شدم هنوز همان دیدگاه را دارم. ماشین را باید جوری به مشتری تحویل بدهیم که مشکلش حل شده باشد، چون جان او دست ماست.
اگر دکتر با جان فرد کار دارد ما هم با وسیلهای کار میکنیم که جسم آن فرد، در آن است و ممکن است به خطر بیفتد و بعد بخواهد زیر دست پزشک برود و همیشه دیدگاهم همین بوده است و به خیلیها هم این را میگویم. من در کودکی و نوجوانی ماشینهای مختلف را بیشتر در عکسها یا در فیلمها میدیدم، ولی وقتی وارد این کار شدم، دیدگاهم متفاوت شد. دوست دارم در آینده وارد کشور دیگری شوم، در آنجا بتوانم سرمایهگذاری کنم و ماشینهای بهتری داشته باشم و شغلم را ارتقا دهم، ولی الان ماشینی که در ایران میتوانم سوار آن شوم ماشین ژاپنی است که آخرین مدلهایش ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ است مثلا لکسوس تیتانیوم رنگ یا پورشه ماکان که آنها را خیلی دوست دارم؛ و پدر و مادر چه میگویند؟
الان دیگر با من کاری ندارند و حتی مادرم اینستاگرامم را به دیگران میدهد. من هم فقط میخواهم هدفهایم را در فکرم تیک بزنم.
در این مسیر شکستی هم داشتید؟
شکست جزیی از مسیر است و اگر بگویم نداشتم اشتباه است، ولی به آن فکر نکردم و اگر برایم مشکلی پیش بیاید باید آن را حل کنم.
مثلا ورود به فضای مجازی همیشه همراه با ریسک است چرا که انسان هویت و چهره خود را در آنجا به نمایش میگذارد و شاید یک اشتباه، هویت آدم را با خدشه مواجه کند آیا هیچوقت از این ماجرا نترسیدید؟
پیش از اینکه بهطور جدی وارد فضای مجازی شوم، متوجه شدم کسانی که آنجا فعالیت دارند درآمدشان بیشتر است. به هر حال مسائل منفی، در همه زمینههای کاری وجود دارد و نباید به آن اهمیت بدهید. یک درخت و نهال را که میکارید هزاران علف هرز کنار آن میروید، ولی آیا آن بوته، گوجه نمیدهد؟ آیا آن نهال رشد نمیکند؟ منفیها هست، ولی نباید به آن توجه کرد و باید آن را هرس کرد؛ و این نوع نگاه و ریشهدار بودن آن در شما، احتمالا به شغل پدر و آن مشاهدات کودکی هم ارتباط دارد.
بارها این صحنه را از نزدیک دیدم. ما گاهی در وجین زدن و برداشت محصول به پدر کمک میکردیم. پدرم باغ پسته و بادام دارد و پیشتر صیفیجات؛ چه بادمجان و چه گوجه داشته است بنابراین در زمان کشت و همه این پروسهها بودم و آن را با تمام وجود لمس و درک کردم. اینکه پدرم در کار کشاورزی بود و این روند را از نزدیک میدیدم باعث موفقیتم در کار خودم و نقطه عطف من شد. میدیدم بابا بذری را میکارد یا با هم بذر بادمجان و خیار میکاریم، اول زمین را شخم میزند و دانه زیر خاک گذاشته میشود، ولی دانه همان لحظه، تبدیل به گوجه یا خیار نمیشد. ماهها برای آن زحمت میکشید و بعد از سه ماه تازه میدیدید که تبدیل به نشا شده است و بعد از آن به بار مینشست ضمن اینکه در پروسه به بار نشستن و تبدیل بذر به نشا باید به آن کود بدهید و هفتهای یک یا دو بار مرتبا آن را آبیاری و وجین کنید؛ بنابراین وقتی وارد کار شدم آن بذر همیشه در ذهنم بود، آن را کاشتم که از آن مراقبت کنم و محصول آن را برداشت کنم.
در این شغل آسیبهای فیزیکی یا روحی هم داشتید؟
از نظر فیزیکی آدم خیلی خسته میشود، چون ما یکسره ابزار به دست میگیریم، کتف و کمر دچار درد و آسیب میشود و این کار پا را هم درگیر میکند. درآمد آن زیاد است، ولی زحمت زیادی هم دارد ضمن اینکه اگر کسی دنبال ارتقای کار باشد خود را درگیر کار فیزیکی نمیکند. مثلا من میتوانستم بگویم، پرسنل استخدام نمیکنم و همه این کارها را خودم انجام میدهم و درآمد آن هم کاملا عاید خودم میشود، اما درآمدم از طریق اینستاگرام خیلی بیشتر است. آسیبهای روحی هم همان منفیهایی بود که از طرف نزدیکان میشنیدم و میدیدم. اوایل کار، بعضی مشتریها ماشین را تحویل میگرفتند، اما پرداخت آن خیلی دیر انجام میشد یا اصلا پرداخت نمیشد و این مشکل را با تعیین قرارداد حل کردیم. کسی هم که بخواهد آسیبهای فیزیکی کار را کمتر کند باید بین کار و هر یک ربع یک بار به خود استراحت دهد و اگر ورزش کند حتما تاب و تحمل او بالا میرود و عضلههایش قویتر میشود.
منبع: زیسان
کلیدواژه: وارد دانشگاه وارد این کار کار را انجام کار می کنی وارد کار شست وشوی ماشین ها کار خود بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۱۶۹۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزییات مطالبهگری سرمایهگذاران مال باختگان شرکت طراوت نوین
به گزارش خبرنگار مهر، «م. ر- غ» یک بنگاه خرید و فروش خودرو در تاکستان دایر کرد و خودروها را با شرایطی منحصر به فرد به مردم میفروخت اما کمتر کسی فکر میکرد روزی غفاری به یکی از معروفترین چهرههای استان قزوین با ۵۰ هزار شاکی تبدیل شود.
«م. ر- غ» که کار خود را از ابتدا با پیش فروش خودرو با شرایطی منحصر به فرد در اوایل دهه ۹۰ شروع کرد در مدت کوتاهی از یک بنگاه فروش خودرو تبدیل به یک قطب اقتصادی در استان قزوین تبدیل شد.
وی پس از مدتی با اتخاذ شیوه پانزی سودهای کلان به مشتریان خود پرداخت میکرد و مردم نیز با استقبال از شرایط موجود روز به روز رغبت بیشتری به او و سرمایه گذاری در این شرکت داشتند.
از سویی بعضی از اقدامات وی مانند ساخت سردخانه ۳۲ هزارتنی در تاکستان و یا حمایت از فعالیتهای عامالمنفعه که با همراهی مسئولان استان و عکسهای یادگاری او با این مسئولین و لوحهای تقدیری که هر روز افزایش مییافت همراه بود باعث شد تا این شرکت در یک بازه زمانی کوتاه به سرمایههای کلان دست پیدا کند.
کارگروه شرکتهای خودرویی استان قزوین در اطلاعیهای که سال گذشته منتشر کرد، از توقیف اموال «م. ر- غ»، همسر و اطرافیان وی خبر داده و گفت: شناسایی و توقیف اموال ادامه دارد.
اوضاع به قدری در تاکستان بغرنج و خطرناک شد که در شهرستان تاکستان که نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر جمعیت دارد بیش از ۷۰ شرکت پیش فروش خودرو در سایه شرکتهای وابسته به «م. ر- غ» تأسیس شدند و بیش از ۸۰ هزار میلیارد تومان سرمایه مردم را جمع کردند.
زمانی داستان ترسناک میشود که بنا به اعلام دادستان تاکستان صنوفی همچون پیتزا فروشی، نمایندگی بیمه، شرکت ساختمانی، موبایل فروشی و حتی عطاری نیز تابلوی پیش فروش خودرو داشتند اما به جای فروش و تحویل خودرو تنها به سوددهی به مردم اقدام میکردند.
با تأسیس این شرکتهای جمعآوری پول مردم، که به نام پیش فروش خودرو فعالیت میکردند، تولید و حتی کشاورزی در تاکستان به طور کلی تضعیف شد و خانوادهها با تعطیل کردن کار و کشاورزی با سود این شرکتها امرار معاش میکردند.
وضعیت شرکتها کم کم دردسرساز میشود
از اواخر سال ۱۴۰۱ بود که حساسیتها نسبت به تعداد بالای این شرکتها افزایش یافت و باعث شد مطالبه در مورد رسیدگی به نوع عملکرد این شرکتها فزونی بگیرد.
هفتم خردادماه سال ۱۴۰۱ حسین رجبی، دادستان وقت تاکستان که بیش از ۵ سال در تاکستان مسئولیت دادستانی این شهرستان را داشت از ورود به حوزه شرکتهای پیش فروش خودرو خبر داد و عنوان کرد: متأسفانه برخی شرکتها تحت عناوین پیشفروش خودرو اقدام به فعالیت مینمایند که بر همین اساس و به منظور بررسی وضعیت فعالیت آنها کارگروهی در راستای پیشگیری از وقوع جرم و صیانت از حقوق عامه در دستگاه قضائی استان تشکیل شد و بر اساس پیگیریهای انجام شده، تاکنون فعالیت این شرکتها وجاهت قانونی ندارد.
وی افزود: این شرکتها با تبلیغات گسترده و واهی مردم را برای سرمایهگذاری به سمت خود جذب کرده، اما شهروندان باید به این نکته توجه داشته باشند که فعالیت این شرکتها قانونی نیست و بدون اخذ مجوزهای قانونی فعالیت میکنند.
رجبی همچنین اذعان داشت: طی مکاتبهای از سوی دادستانی تاکستان به این شرکتها اخطار لازم داده شد که چنانچه طی مهلت ۱۰ روزه مجوزهای قانونی فعالیت خود را به دادستانی ارائه نکنند، نسبت به ممانعت از فعالیت و پلمب دفاتر مربوطه اقدام خواهد شد.
اما پس از طی مهلت ۱۰ روزه و در ۲۶ خرداد ماه همان سال دادگستری قزوین با انتشار خبری به نقل از حسین رجبی از پلمپ تنها ۲ شرکت پیش فروش خودرو خبر داد و گفت: بر اساس بررسیهای انجام شده پنج شرکت در شهرستان تاکستان اقدام به پیش فروش خودرو میکردند، که با توجه به اعطا مهلت ۱۰ روزه دادستانی به این شرکتها مبنی بر ارائه مجوزات قانونی، دفتر ۲ شرکت به دلیل عدم ارائه مدارک و مستندات با دستور قضائی پلمب شد.
دادستان تاکستان افزود: سه شرکت باقیمانده نیز با توجه به مکاتبات صورت گرفته از سوی سازمان صمت استان و ارائه برخی مدارک، در مرحله اخذ مجوزات قانونی قرار دارند و قطعاً در صورت عدم اخذ مجوز، قانون نسبت به آنها نیز اعمال خواهد شد.
هیچکدام از شرکتهای پیش فروش خودرو مجوز نداشتهاند
۴ تیرماه ۱۴۰۲ عزیزالله افضلی، مدیرکل صمت استان قزوین وقت در جمع خبرنگاران و در اظهار نظری عجیب با اشاره به فعالیت شرکتهای پیش فروش خودرو در استان قزوین گفت: تنها شرکتهایی مجاز به فروش و یا پیش فروش خودرو هستند که وارد کننده و یا تولید کننده خودرو و مشتقات آن باشند.
وی بیان کرد: متأسفانه در قزوین هیچکدام از شرکتهای پیش فروش دارای این ویژگی نیستند و بارها در مقاطع مختلف اعلام کردیم که رشد قارچ گونه این شرکتها صحیح نیست و این شرکتها مجوز ندارند.
اخطار ۲۰۰ صفحهای صمت از مشکلات شرکتهای پیش فروش خودرو
افضلی افزود: در ۲۰۰ صفحه تخلفات و مشکلات این شرکتها را به نهادی مرتبط و نظارتی هشدار دادیم اما کسی هشدار ما را جدی نگرفت.
این اظهار نظر افضلی که به طور کلی با صحبتهای دادستان تاکستان مغایر بود این سوال را به ذهن متبادر میکند که اگر این شرکتها از صمت دارای مجوز نیستند پس چه مدارکی را برای تأیید کار خود در مهلت ۱۰ روزه به دادستانی تاکستان ارائه کرده بودند که حسین رجبی دادستان تنها ۲ مورد آنها را واجد شرایط پلمپ دانسته است؟
پلمپ ۷۰ شرکت پیش فروش خودرو در تاکستان
اما با تغییر دادستان تاکستان از رجبی به صمدی فضا به طور کلی در تاکستان تغییر کرد. ۱ مرداد و ۲۶ روز پس از انتصاب جدید دادستان تاکستان به یکباره خبر پلمپ ۷۰ شرکت پیش فروش خودرو در تاکستان منتشر میشود.
با ادامه این روند و پلمپ این شرکتها وضعیت شرکت طراوت نوین یا همان شرکت «م. ر- غ» نیز متفاوت میشود. هجوم مردم ترسیده از از بین رفتن پول و باز پس بازپسگیری سرمایهها افزایش پیدا میکند و سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان و ارائه مهلت برای پس دادن پول مردم در نهایت ۲ مرداد «م. ر- غ» دستگیر و راهی زندان میشود.
وعدههایی که هیچ گاه عملی نشد
شاید یکی از اصلیترین اظهار نظرها را باید اظهار نظر رئیس کل دادگستری قزوین دانست. علی شعبانی ۲ شهریور و یک ماه پس از دستگیری «م. ر- غ» در جمع سپرده گذاران که در حاشیه نماز جمعه قزوین برگزار شده بود اعلام میکند که از هفته آینده فروش اموال «م. ر- غ» آغاز و طلب زیر ۵۰ میلیون مردم آغاز خواهد شد.
این ادعای شعبانی حتی در اطلاعیه شماره ۴ دادسرای قزوین نیز اعلام شده و تاکید میشود «ضمناً نظر به جلسات متعدد برگذار شده در طول هفتهی اخیر توسط کارگروه و پیگیریهای انجام شده از طریق قوه قضائیه، از هفته آینده فرایند فروش یا واگذاری اموال آغاز و در مرحله اول پرداخت مطالبات کمتر از ۵۰ میلیون تومان انجام خواهد شد. این مبلغ مربوط به اصل طلبی است که تاکنون سودی بابت آن دریافت نشده باشد.» اما امروز و پس از گذشت نزدیک به سه ماه از این وعده دادگستری قزوین در اطلاعیه شماره ۱۷ خود اعلام کرده است «با توجه به اینکه «م. ر- غ» نه از میزان مجموع بدهی و نه از ارزش اموال خود اطلاعی ندارد و پرونده توسط بازپرس به هیأت کارشناسی با استفاده از ظرفیت کارشناسان زبده و با تجربه پروندههای کلان اقتصادی مرکز و دستگاههای اجرایی ارجاع گردیده است، برآورد تقریبی اعضای هیأت برای اجرای کارشناسی و اعلام نظریه حدود هفت ماه میباشد.»
مسؤولین زمینه ظهور و بروز شرکت «م. ر- غ» شدند
اصغر رحمانی یکی از فعالین اجتماعی و از معتمدین تاکستان در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: شاید ریشه مشکلات به وجود آمده در مورد شرکتهای پیش فروش خودرو را باید در مسائل مرتبط با سرمایه گذاری مردم جست جو کرد.
وی افزود: زمانی که ورود مردم به عرصه تولید با مشقت و سختی و موانع همراه میشود طبیعتاً ظهور و بروز پدیدههای اینچنینی دور از دسترس و غیر ممکن نیست.
رحمانی بیان کرد: پول مردم به جای اینکه صرف تولید شود وارد این فضا شد و حتی بانکها با جوایز بزرگی که داشتند نتوانستند این حجم از پول و سرمایه را در استان قزوین جذب کنند و کار به جایی رسید که بانکها نیز با شرکتهای «م. ر- غ» قرار داد بستند.
وی با بیان اینکه در جریان «م. ر- غ» علاوه بر مردم، مسئولین نیز مقصر هستند، تصریح کرد: مسئولینی که زمینه را برای ظهور و بروز «م. ر- غ» فراهم کردند نیز مقصر هستند.
وی اضافه کرد: این سوال به وجود میآید مسئولین اقتصادی استان قزوین در طی سالهای فعالیت این شرکت گردش سرمایه و حجم پول ورودی و خروجی به استان و این شرکت را چگونه متوجه نشدند و در اصل مقصران اصلی کسانی هستند که این شرایط را به وجود آوردند.
رحمانی تاکید کرد: شاید بتوان ۳۰ دستگاه و نهاد را مقصر دانست که با رفتار خود برای غفاری اعتماد جلب کرده بودند.
غفلت دستگاههای نظارتی
وی بیان کرد: دستگاههای امنیتی و نظارتی باید پیشگام باشند و مشکلات را زودتر از سایر مردم احصاء و درک کنند و این مسائل را پیش بینی میکردند و به نوعی دستگاههای امنیتی و نظارتی باید دو تا سه سال جلوتر را ببینند.
رحمانی اضافه کرد: «م. ر- غ» در سال ۹۵ با یک بنگاه کار خود را شروع کرد اما سال به سال خود را رشد داد و در این راه اعتبار بخشی دستگاههای مختلف را نیز به همراه خود داشت و پول مردم را جمع کرد.
مسیر پیش بینی شده طولانی است
رحمانی با بیان اینکه امروز همه ما تابع قوه قضائیه هستیم، تاکید کرد: قوه قضائیه معتقد است همه طلبکاران باید شکایت کنند و این در حالی است که مسیری که برای به سرانجام رسیدن شکایت طی میشود حداقل ۵ سال طول میکشد.
وی ادامه داد: امروز غ «م. ر- غ» عنوان میکند که به شرط آزادی اموال خود را فروخته و طبق نظر قوه قضائیه بین طلبکاران تقسیم میکند.
این فعال اجتماعی گفت: سیاستهای اتخاذ شده از سوی دادگستری قزوین در رابطه با این پرونده باعث شده تا جای مقصر و قهرمان عوض شود و میبینیم که بر اثر اتخاذ همین سیاستهای نابجا مردم در تجمعات خود بر علیه رئیس کل دادگستری استان شعار داده و خواهان آزادی «م. ر- غ» هستند و گویا «م. ر- غ» به قهرمان این مردم تبدیل شده است.
دادگستری با مردم شفاف باشد
وی با بیان اینکه امروز دستگاه قضا باید با مردم صریح و شفاف سخن بگوید، تاکید کرد: چرا الان باید «م. ر- غ» به قهرمان و شعبانی رئیس کل زحمتکش دادگستری به دشمن تبدیل شود؟ نوع تصمیم گیری ها و اتخاذ سیاستهای اشتباه از سوی دادگستری قزوین باعث شده تا مسیر مطالبات به سمت دیگری برود.
اطلاعیه کارگروه شرکتهای خودرویی
در این اطلاعیه که هشتمین اطلاعیه کارگروه شرکتهای خودرویی است بیان شده است:
نظر به بررسی و تحقیقات به عمل آمده تاکنون تعداد ۱۶۵ فقره پلاک ثبتی که متعلق به شرکت وابسته به آقای «م. ر- غ، همسر نامبرده و اشخاص ثالث که از نامبردگان به نام آنها (اشخاص ثالث) انتقال یافته شناسایی و توقیف گردیده است که نیازمند بررسی بیشتر میباشد.
از تعداد فوق ۲۴ فقره متعلق به شرکت مذکور، «م. ر- غ» و همسرش و ۱۴۱ فقره متعلق به اشخاص ثالث است که توسط «م. ر- غ» به دیگران انتقال یافته است.
توقیف پلاکهای ثبتی که به نام اشخاص ثالث انتقال یافته با استفاده از ظرفیتهای قانون مبارزه با پولشوئی صورت گرفته است.
تعداد ۸۸ دستگاه خودرو اعم از سبک، سنگین، داخلی و خارجی از جمله آمبولانس و آتش نشانی نیز توقیف گردیده است.
از اموال منقول و غیر منقول توقیفی متهمین طبق آخرین قرارداد تسویه صورت خواهد گرفت و در همین راستا تمامی مراجع ذیربط به صورت شبانه روزی در تلاشند تا در جهت احیا حقوق شکات اموال مخفی متهم را شناسایی نمایند، لذا امید است شکات محترم تا حصول نتیجه مطلوب، آرامش خویش را حفظ و دستگاه قضائی را در شناسایی اموال و مرتبطین یاری نمایند.
معیار پرداخت مطالبات افراد، قرارداد است آنچه که اعلام شده سودهای کلان شامل کسانی است که به عنوان مثال با سرمایه اندک ظرف چند سال صاحب سودهای کلان شدهاند که تاکنون بخشی از این افراد هم خود و هم اموال شأن بازداشت شدهاند که این روند همچنان ادامه دارد و همانگونه که قبلاً هم گفته شده تعداد این افراد نسبت به مجموع طلبکاران اندک است. نتیجه این اقدام خدمتی است به طلبکاران قانونی.
کسانی که با انتشار اخبار بی پایه و اساس مرتکب نشر اکاذیب میشوند و اذهان عمومی را مشوش میکنند از قبیل اینکه پول حاصل از فروش اموال توقیفی دستگاه قضائی به دولت تعلق میگیرد کذب محض و لذا مجرم بوده و تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.
عهد و قسم ما خدمت شبانه روزی برای حل مشکلات جامعه میباشد ولی همگان بدانند که در کلیه مراحل رسیدگی به این پرونده تنها قانون فصل الخطاب است.
ارائه نظرات، پیشنهادات، انتقادات و اطلاعات و معرفی اموال و داراییهای متعلق به شرکت رضایت خودرو طراوت نوین، «م. ر- غ، اعضای خانواده و شرکاء از طریق شناسه کاربری زیر مقدور گردیده است.
گفتنی است «م. ر- غ» مالک یکی از شرکتهای پیش فروش خودرو در استان قزوین است که هم اکنون ۳۸ هزار نفر از وی مطالبه مالی دارند.
مطالبات مالباختگان از این شرکت تا به امروز ادامه دارد
اما یک سال از انتشار این خبر میگذرد و سرمایه گذاران این شرکت همچنان نتوانستهاند سرمایههای از دست داده خود را پس بگیرند.
از این رو تجمع اعتراضی سرمایهگذاران شرکت «رضایتخودرو طراوت نوین» در قزوین، امروز برای باز پسگیری حقوق از دست رفته خود رو به روی ساختمان ستاد مرکزی قوه قضائیه برگزار شد.
در این اعتراضات مال باختگان شعارهایی چون «داد بزن داد بزن حقت رو فریاد بزن»، «وعده وعید نمیخوایم ما حق مون را میخوایم» «یا مرگ یا واریزی» «روز عزاست امروز سرمایههای مردم پیش شماست امروز» «مشکل ما حل نشه قزوین قیامت میشه» «حقمون رو نگیریم از اینجا نمیریم» سر میدادند.
به گفته معترضان که از استانهای مختلفی چون قزوین، کرمانشاه، کردستان، آذربایجان شرکت کرده بودند، سرمایههای هنگفت خود را در این شرکت اندوخته بودند و همچنان نتوانستهاند اموال از دست رفته خود را پس بگیرند. اموال از دست رفته سرمایهگذاران از کمترین میزان ۲ میلیارد گرفته تا ۳۰ میلیارد اعلام شده است.
به گفته یکی از معترضان بیشتر از ۱۳ میلیارد سرمایه مردم کلاهبرداری شده است و قوه قضائیه با اینکه فرد کلاهبردار را دستگیر کرده است اما همچنان زیرمجموعههای این شرکت شروع به کار کردهاند و به این موضوع رسیدگی نشده است. ما امروز اینجا اومدیم تا بتونیم اموالمان را بدست بیاریم.
فرد دیگری از مالباختگان گفت: من برای سرمایهگذاری در این شرکت هر سه ملکم را فروختم یعنی ۶ میلیارد ضرر و هنوز نتوانستم سرمایه از دست رفتم رو پس بگیرم.
اما سوالی که باقیمیماند این است که آیا اعتراضات امروز میتواند برگرداندن این افراد را رقم بزند یا خیر؟
کد خبر 6099029